

نگران نشوید. نوزاد شما هیچوقت نمیفهمد که کارهای خانه انجام نشده اند»
«اشکالی ندارد به همکارانتان بگویید که به هیچ کدام از توصیه هایشان علاقهای ندارید. هر بارداری متفاوت است».
«به یاد داشته باشید هر مشکلی راه حلی دارد و اعتماد کردن به کسی که به
شما نزدیک است یا فکر میکنید که میتواند شما را یاری یا حمایت کند، قدمی
رو به جلو است. از حرف زدن با همسر، پزشک یا ماما نترسید».
«درباره وضعیت ظاهری خودتان مضطرب نباشید. شما دارید معجزه میکنید
انسانی را درون خودتان پرورش میدهید و این دستاوردِ بزرگی است».
«اگر به پزشکتان اعتماد دارید به او اجازه بدهید کار خودش را بکند و به
توصیه هایش عمل کنید. اگر اعتماد ندارید، پزشک تازهای پیدا کنید که مورد
اعتمادتان باشد. هرگز نباید از تماس گرفتن با مراقب خود به خاطر مشکلات
کوچک و بزرگ بترسید».
«نگرانِ اوقات سختی که به همسرتان میگذرد نباشید. بچه آزمونِ رابطهی زوجین است».
«نگران چیزهایی مثل غذا یا وزن خود نباشید فقط معقول رفتار کنید. هیچ
نیازی نیست که ناگهان از حجم بستنی که خوردهاید وحشت کنید. این را پاداشی
ببینید برای تمام چیزهایی که تا به حال طی حاملگی زحمتشان را کشیدهاید و
ادامه دهید».
«اگر تمام توان خود را برای داشتن انتخابهای سالم به کار گرفتهاید دیگر
چندان نگران نباشید. زنها حتی قبل از زمانی که ما بدانیم چه کار کنیم و چه
کار نکنیم، به سلامتی بچهدار میشدند».
«مادرشوهرها از همه چیز خبر ندارند!»
«زیاد نگران محیطی که ممکن است برای کودکتان مضر باشد مثل ایستادن نزدیک
مایکرو ویو یا گاز تلمبه نباشید. به خاطر داشته باشید که اکثر بچه ها سالم
به دنیا میآیند».
«زیاد مضطربِ کار کردن نباشید. همینی که هست. فقط سعی کنید تصمیماتِ
آگاهانه بگیرید. نفس عمیقی بکشید و شروع کنید. آنقدرها که فکر میکنید بد
نیست».
«نگران این که چه طور نوزادتان در رحم از خودش مراقبت میکند نباشید. آنجا قفس مدوری است که کودکتان در آن کاملا راحت است».
«هر درد کوچک به معنی آن نیست که مشکلی در کار است».
«اهمیتی ندارد که چه تصمیمی گرفتهاید، همیشه کسی هست که مخالفت کند.
نگذارید نظرات منفی شما را به هم بریزد و اگر واقعا نگران چیزی هستید، با
دکتر یا دوست بیطرف خود دربارهاش صحبت کنید».
«چیزی به نام سوال احمقانه وجود ندارد، مخصوصا برای کسانی که بار اولشان
است مادر میشوند. باردار بودن و به دنیا آوردن یک کودک تجربههای منحصر
به فردی هستند و یک زن تا زمانی که آن را خودش تجربه نکند نخواهد فهمید».
«اگر همه چیز را برای نوزادتان مهیا نکردهاید اشکالی ندارد. نوزادان در بدو ورود نیازی به چیز زیادی ندارند».
«وقتی سوزش معده، درد پشت، بی خوابی،و بدخلقی را به عنوان بخشی عادی از حاملگی پذیرفتم، دیگر خیلی اذیتم نمیکردند».
«اگر نگران این هستید که مادر خوبی میشوید یا نه، احتمالا جای نگرانی
ندارید. شوهرم دایما به من میگوید که مادرهای بد اصلا نگران این که مادر
خوبی میشوند یا نه نیستند».
«هیچ وقت دور و ور بچهها نمیپلکیدم و اشتباه میکردم اما تا وقتی که
عاشق بچه تان هستید و به مسایل مهم توجه میکنید، با اشتباهات خود به او
صدمه ای نمیزنید. خیلی زود به ماجرا عادت میکنید».
«زیاد نگرانِ همه بایدهای زنهای حامله نباشید حمام داغتر از آب ولرم هیچ
فاجعهای به بار نمیآورد. اگر اتفاقی پنیری خوردید که نمیدانید سالم
بوده یا نه، نگران شدن درباره آن چندان فایده ای ندارد. مادرهای ما قید و
بندهای ما را نداشتند و ما را سالم به دنیا میآوردند».


بارداری خوبی های زیادی دارد مثل توجه، انتظار، شادی احساس تکان خوردن بچه
اما مشکلاتی هم در کار است مثل مراقبت مدام، مشکل در خواب و تغییراتی در
بدن که خیلی بیشتر از آن تکان های دوست داشتنی است. به مدت نه ماه شما از
لذت های روزانهای که هیچوقت کاملا قدرشان را نمیدانستید)مگر حالا که از
شما گرفته شده) باز میمانید.
حال این حسرت یک فنجان دیگر قهوه باشد یا دلتنگی مایوسانه برای شلوار جین
تفنگی تان، صدها مادر منتظر دیگر روزشماری میکنند تا به محض تولد
فرزندشان لباسهای قبل از حاملگی را به تن کنند.
در اینجا 12 مورد از چیزهایی که مادران آینده بیش از همه در دوران بارداری از دست میدهند آورده شده است:
حس معمولی بویایی
«من آن موهبت متوجه نشدن همه بوهای توی اتاق را از دست داده ام» - میا
«فکر می کنم قبلا حس بویایی متوسطی داشتم، الان بینیام خیلی تیز است. من
ناگهان رستوران ها را ترک میکنم چون بوهای آزاردهنده شان را نمیتوانم
تحمل کنم مثل بوی لیف حمام . حتما شوهرم را خیلی اذیت کردهام» - کریستینا
«من دلم برای روزهای نداشتن این دماغ سگی تنگ شده. دلم نمیخواهد بوی چیزی را که همکارم100 متر آن طرف تر میخورد استشمام کنم» - آن
«من قادر نبودن به استشمام همه چیز را از دست دادهام – این یکی از اولین
"علایم" حاملگی در من بود. حالا باید هرچیزی را جداجدا بخورم چون بوهایشان
با هم مخلوط می شود» - جولین
«من روزهایی را که بدون ماسک ظرف میشستم از دست دادهام» - کورتنی
«این شامه حساس معضلات خودش را دارد، مثل تشخیص بوهای وحشتناک آدمها حتی ساعتها بعد از آن که رفتهاند» - ارین
«به نظر میرسد که همه دوستان نزدیک و اعضای خانوادهام بوهای متمایزی
دارند (بوی بدن، عطرها و ادکلنها یا چیزی که همیشه میخورند). در واقع من
باید از یک دوست که با ادکلن دوش میگیرد فاصله بگیرم. توضیح دادن این به
او خیلی دشوار است» - جولین
در اینجا راهنماییهایی را برای مقابله با بوهای آزاردهنده بخوانید
غذای بدون محدودیت
«من از وقت حاملگی بدجور عاشق سوشی شده ام، تقریبا دلم نمیخواهد هیچ چیز دیگری بخورم» - کاساندرا
«سوشی! دوست همسرم میخواهد وقتی که در بیمارستان هستم برایم تن ماهی پرادویه محبوبم را بیاورد»- میشل
«کالباس خام. من دختر ساندویچی بودم و از وقتی که حامله شدم غذا دیگر آن طوری نیست» - جسیکا
«خوراکهای ایتالیایی» - جاستین
«دلم برای پنیر غیرپاستوریزه تنگ شده» - آلیسون
«تخم مرغ های عسلی!» - لین
«دلم واسه لذت خوردن تنگ شده. در تمام مدت حاملگی خوردن برای من شده بود
به حال به هم خوردگی اول صبح و بعد سوزش معده و رودل. بزرگترین چیزی که
بعد از زایمان می خواهم انجام بدهم خوردن سه تیکه پیتزا بدون نگرانی
درباره بعدش است!» - جنیفر
خواب راحت
«من دلتنگِ خواب به پشت و دمر شدم، هر ساعت حمام نرفتن و پشت درد نداشتن!» - لیلاک
«من خوابیدن تمام شب را دیگر ندارم. در پنج و نیم ماهگی، سوزش پا، سه بار حمام رفتن و کابوس های هر شبه دارم» - لانا
«بدون این که پیچ وتاب بخورم بتوانم از تخت بلند شوم» - سوزان
«روزی 8 تا 10 ساعت می خوابم و همچنان چند بار در روز چرت می زنم» - جولین
«دوست داشتم سرم را روی بالش بگذارم و بلافاصله غرق خواب شوم. این روزها
حداقل یک ساعتی طول می کشد تا در وضعیت راحتی قرار بگیرم و بعدش باید بروم
حمام» - بوبواندبردی
«دلم برای خواب با همسرم در تخت تنگ شده. او یخ زده و ترموستات من هم
فعلا شکسته. فقط با یک ملافه رویم می خوایم و او هم همه پتوها را دور خودش
می پیچد. حالا این غیر از بالش هایی است که برای راحت ماندن باید بچینم.
خیلی چیزها بین ما است و دیگر نمی توانیم با هم بخوابیم. این چیزی است که
بعد از زایمان می خواهم ازش دوباره لذت ببرم». – روبین
«دلم برای خوابیدن تمام طول شب بدون نیاز به این که هر چند ساعت بلند شوم و ادرار کنم تنگ شده» - کلویی
«خوابیدن به پشت، و خوابیدن بدون این که با پاهای درد گرفته هر 30 دقیقه از خواب بپرم» - جاستین
«من هم دلم برای خوابیدن تنگ شده مخصوصا دمر خوابیدن. من 34 هفته ام است
که دوقلو حامله ام بنابراین حتی خوابیدن به پهلو هم برای غیرممکن است.
باید نشسته بخوابم که باعث می شود خوابهای عجیب تری ببینم و دائم سردرد
داشته باشم» - کارولین
«دلم برای به آغوش کشیدن همسرم تنگ شده است. در حال حاضر (4 هفته دیگر
مانده) باید کلی بالش دورم بچینم تا برای همان چند ساعت خوابی که می کنم
راحت باشم» - کارن
«هیچ موقعیت خواب راحتی ندارم و هیولای چرت هر روز ساعت 3 بعد از ظهر به سراغم می آید» - پیجرز 38 ساله
«خوابیدن – اصلا! یک شب فوق العاده شبی است که دو ساعت بی وقفه بدون درد باسن ها بخوابم و ساعت 5 خسته از تخت بلند نشوم» - ببت
«من نمی توانم چشمهایم را بعد از ساعت 9 باز نگه دارم. البته، همین که
خوابم ببرد زیاد طول نمی کشد چون چنان لگدهای می پراند که بیدار می شوم» -
لین
«دلم برای غلت زدن وسط خواب بدون این که درد تیزی در پهلوهایم احساس کنم تنگ شده است» - پیج
کفشهای خوشگل
«خیلی خیلی دلم برای پاشنه بلند، کفشهای فانتزی، کفشهای لباس شب و همه
کفشهای خوشگلی که پاهای معمولا کوچولوم تویشان جا می شدند تنگ شده. حالم
از کفشهای تنیس (زشت) به هم می خورد و با این که عاشق کفش راحتی هایم هستم
از پوشیدن آنها هم خسته شده ام» - کورتنی
«پاهایم بیشتر از آن که ورم داشته باشند، باد دارند و در کفشهای خوشگل خوب به نظر نمی آیند.» - میا
«مطمئنم همه کفشها و صندلهای خوشگلم دلشان برایم تنگ شده. مجبور شدم درصد
زیادی از لباسهایم را جمع کنم حالا دیگر نپوشیدن لباسهای باریکم چندان
ناراحتم نمی کند. بی صبرانه منتظر روزی هستم که دوباره بپوشمشان» - فای
«حالم از این کفشهای "معقول" به هم میخورد» - کارولین
«وای بتوانم یک روز خودم بند کفشهایم را ببندم» - کندی گ
احساس قدرت و استقلال
«دیگر من را زنی قدرتمند و مستقل نمی بینند. مردم نمی گذراند هیچ کاری را
خودم انجام بدهم. هنوز هم می توانم این کارها را هر چند آهسته تر بکنم
اما هنوز می توانم» - میا
«دلم برای ذهنم تنگ شده. دیگر مثل قبل تیزهوش و خوشفکر نیستم. زیاد فراموش
می کنم. هرچه منگ تر می شوم، بیشتر احساس می کنم که کمتر قوی، باهوش و
مستقل ام». – کریستینا
«احساس این که همه چیز را به خاطر می آورم و جزئیات یادم می مانند را از
دست داده ام. همه چیز را فراموش می کنم و حالا اشتباههای واقعا بدی می
کنم» - جولین
«با جولین در مورد از دست دادن ذهنم موافقم. قبل ترها خیلی کارایی داشتم.
حالا جوابم به همه چیز فقط اوف است. اگر پنج دقیقه قبل اتفاق نیفتاده باشد
هیچ چیزی از آن به خاطرم نمی ماند» - میا
«دلم برای بازی کردن روی زمین با پسر 2 ساله ام تنگ شده است. وقتی روی
زمین می نشینم و بازی می کنم، دیگر نمی توانم خودم را راست کنم» - سارا
«دلم می خواهم دوباره بتوانم خانه ام را تمیز و مرتب کنم. دیگر توان و
انرژی مرتب کردنش را ندارم و شوهرم هم وقتش را ندارد. کثافت همین طور روی
هم جمع می شود و اعصابم را خرد می کند» - لیندا
«چیزی که من را دیوانه می کند قادر نبودن به برداشتن چیزها از روی زمین است!» - پیچی
«دلم نمی خواهد دوستان و اعضای خانواده ام با من مثل معلول رفتار کنند.
آنها وقتی اینجا می آیند می خواهند در همه کار کمکم کنند: مجبورم می کنند
بنشینم و آنها خودشان غذا می پزند و خانه را تمیز می کنند. از کار خانه
متنفرم اما از این که اینجا بنشینم و انگشتم را مک بزنم احساس حماقت می
کنم» - جولین
«دلم می خواهد مسئول کارهایی که با بدن خودم می کنم یا نمی کنم باشم. خسته
شدم از این که بگویم «فکر نکنم بتوانم انجامش دهم» و «نمی توانم». بی
صبرانه منتظر روزی هستم که بگویم «با کمال میل» » - لورا
«دلم برای پوشیدن راحت لباس تنگ شده است» - توری
«من هم دلم برای استقلالم تنگ شده. برای جابه جایی اجسام بزرگ به کمک
احتیاج دارم. خیلی نگران افتادن از روی صندلی هستم (من قدم کوتاه است).
اغلب باید برای انجام کارهایی که قبلا راحت بودند کمک بگیرم» - بیما
«دلم می خواهد آن قدر برقصم که دیگر نتوانم. حالا که اینقدر از نفس افتاده ام دیگر رقصیدن دارد از یادم می رود» - کریسی
«من فراموشکار شده ام، جاهایی را که باید بروم رد می کنم» - کریسی
تنها نبودن
«دلم می خواهد دوباره خودم باشم، نه یک ظرف حامل. مرتب با من تماس می گیرند و می خواهند ببیند حال «ما» امروز چطور است» - جولین
«دلم می خواهد در کارها دخالتم بدهند. همه فکر می کنند چون حامله ام دلم
نمی خواهد بروم. دلم برای تلفن مادرم که حالم را بپرسد تنگ شده است. حالا
همه اش می پرسد «نی نی ما چطوره؟» (اولین نوه اش است و بیشتر از من هیجان
دارد!)» - نیکول
« به شهر بازی رفتیم. فکر کردم حتما چیزی هست که بتوانم سوارش بشوم. نبود.
این که در بازی های جالب راهت ندهند و انرژی کافی برای شرکت کردن در این
چیزها را نداشته باشی وحشتناک است» - راشل
«مدام حس می کنم همه کنارم گذاشته اند. دلم برای جزو گروه بودن تنگ شده است. حالا همه اش احساس غربیه بودن میکنم» - کندرا
«دلم برای رفتن به مهمانی های آخر هفته و ولگردی با دوستان تنگ شده،
آنهایی که فکر می کنند آدمهای حامله خانه را ترک نمی کنند» - کیمبرلی
بدن قبل از حاملگی
«دلم برای پاهایم تنگ شده است. حدود پنج ماهگی ناپدید شدند و تا بعد از تولد بچه پیدایشان نبود» - جن
«دلم برای ناف کوچولوی خودم تنگ شده، هنوزم دلم برایش تنگ است» - جس
«سایز سینه هایم! آخری ها سایزش از A به C رسیده بود و الان انگار دارم خربزه پرورش می دهم» - جین
«از وقت حاملگی باسنم به طرز عجیبی آب شده و حالا دیگر صافِ صاف است» - میشل
«دلم می خواهد بچه 3 ساله ام را روی پاهایی که دارند کم کم ناپدید می شوند بنشانم» - مری مک
«چانه ام، حالا دو تا چانه دارم که کنار هم قلمبه شده اند» - نینا
«پاهای پدی کور شده ی سایز نرمال» - جن
کنترل احساسی
«دلم برای رفتار قدیمی ام تنگ شده (چون ظاهرا این یکی خیلی آتشی است)» - مری مک
«همه چیز من را به گریه می اندازد» - کندی گ
«وای، دیگر کنترل احساساتم را ندارم. از این که هر چیز کوچک به هم ام بریزد خسته شدم» - هتر
«دیگر همه چیز را راحت نمی گیرم. حالا دایم غر می زنم و بداخلاقم» - ری
«دلم می خواهد دراز بکشم و حساس نباشم. همیشه دارم گریه می کنم و کوچکترین جیزی من را شبیه جادوگرها می کند» - اریکا
«سر هر چیزی در جهان گریه می کنم» - برایانا
مصرف کافئین به مقدار دلخواه
«قهوه ... خدای شیرین ... دلم برای قهوه تنگ شده» - مری
«قبلا دختری بودم که روزی دو تا سه فنجان قهوه می خورد» - لین
«دیگر روزی چند مرتبه سودای کافئین دار نمی خورم» - امی
«دلم روزهایی را می خواهد که مجبور به کنترل کافئین مصرفی ام نبودم. معمولا سودا می خورم اما دلم بیشتر میخواهد» - آلاباما مام
«نوشابه انرژی زا: می دانم چیز خوبی نیست اما واقعا دلم برایش تنگ شده» - کریس
«دلم برای شکلات تنگ شده احتمالا به خاطر قهوه اش است اما نمی توانم ترکش کنم» - مگان


اگر چه غالباً حاملگی به صورت دورانی لبریز از شادی و شعف به تصویر کشیده
میشود، این امر برای همه زنان واقعیت ندارد. دست کم از هر ده زن حامله یک
نفر از دوره های افسردگی رنج می برد. سالها متخصصین به اشتباه معتقد بودند
که هورمون های حاملگی از زنان در برابر افسردگی محافظت میکنند و تنها پس
از تولد نوزاد به خاطر این¬که میزان این هورمون ها کاهش می یابد، در برابر
بیماری ها آسیب پذیرتر می شوند. آنها اکنون معتقد هستند که بالا رفتن سریع
سطح هورمون ها در آغاز حاملگی میتواند شیمی مغز را به هم زده و به
افسردگی منتهی شود.
همچنین، تغییرات هورمونی می تواند موجب شود بیش از حد طبیعی احساس اضطراب
کنید. اضطراب شرایط دیگری است که می توان و باید در دوران حاملگی به درمان
آن پرداخت. افسردگی و اضطراب ممکن است تشخیص داده نشوند چون که زنان
غالباً احساسات خود را انکار کرده و آنها را به حساب بدخلقی موقتی
میگذارند که اغلب به همراهِ حاملگی پیش میآید. بنا بر این در گفتن این
گونه احساسات به پزشک یا ماما احساس شرمندگی نکنید. سلامت روانی شما به
اندازه سلامت جسمیتان اهمیت دارد و در حقیقت میتواند سلامت جسمیتان را
تحت تأثیر قرار دهد. به طور مثال، تحقیقات نشان میدهند که افسردگی و
اضطراب میتواند خطر زایمان زودرس را افزایش دهد. همچنین این شرایط
میتواند توانایی شما را در مراقبت از خود و نوزاد در حال رشدتان مختل کند.
چگونه بفهمم که در معرض خطر بخصوصِ افسردگی یا اضطراب در حین بارداری هستم؟
برخی از عوامل تهدید کننده رایج عبارتند از:
تاریخچه خانوادگی یا شخصی افسردگی یا اضطراب
اگر در گذشته با افسردگی یا اضطراب بیش از حد دست به گریبان بوده اید
(یااگر افسردگی در خانواده شما وجود داشته است)، در دوران حاملگی احتمال
بیشتری دارد که به افسردگی دچار شوید. حتی اگر هیچ وقت دوره هایی از
افسردگی کامل را تجربه نکرده ایداما در شرایط نا معلوم یا استرس زا به
مضطرب یا افسرده شدن تمایل داشته اید، ممکن است اکنون بیشتر در معرض
افسردگی قرار داشته باشید.
مشکلات رابطه ای
اگر درگیرِ رابطه ای هستید که دچار مشکل شده است و به عنوان یک زوج
نمیتوانید با صحبت کردن مسائل را حل کنید به مشاور مراجعه کنید. این فکر
که با ورود نوزادتان همه چیز حل میشود، کاملاً اشتباه است. این تازه وارد
فشاری را که به رابطه شما وارد میشود بیشتر خواهد کرد. بنابراین همین
حالا برای بهبود رابطه خود نزد مشاور بروید و آن را به زمان دیگری موکول
نکنید به ویژه اگر قربانی سوء استفاده جنسی نیز هستید.
درمان ناباروری
اگر برای حامله شدن مشکل داشته اید، احتمالاً فشار روانی زیادی را متحمل
شده اید. همچنین اگر شیوه های باروری متعددی را تجربه کرده اید، ممکن است
هنوز هم با تأثیرات جانبی روانی ماه ها یا حتی سال ها تحت درمان بودن و
انتظار اضطراب آور دست به گریبان باشید.
سابقه داشتن حاملگی ناموفق
اگر در گذشته سقط جنین کرده یا نوزادی را از دست داده اید، جای تعجب نیست
که نگران سلامت این حاملگی باشید. همچنین اگر از دست دادن جنین به تازگی
رخ داده یا در سال گذشته چندین بار سقط جنین کرده اید، ممکن است وقت کافی
برای بهبودی کامل عاطفی و جسمی را نداشتهاید. همین طوراگر تحت درمان
باروری هستیددربرابر افسردگی یا اضطراب بیشتر آسیب پذیر میشوید.
مشکلات مربوط به حاملگی
یک حاملگی پیچیده یا با ریسک بالا میتواند هزینه عاطفی زیادی را در بر
داشته باشد به ویژه اگر مجبور هستید هفته ها در رختخواب استراحت کرده یا
آزمایش های متعدد ژنتیک را تحمل کنید (زنانی که نوزادان دو قلو باردار
هستند در این دسته قرار میگیرند). تحمل کردن فشار ناشی از روش های دشوار
همراه با نگرانی از سلامت نوزاد، معولاً کار دشواری است. همچنین اگر قادر
به کار کردن نباشید یا نتوانید چیزهای دیگری را که به انجامشان عادت کرده
ایدانجام دهید، حفظ تعادل عاطفی برایتان سخت تر میشود. با پزشکتان در
مورد سلامت روانی خود صحبت کنید. در پیش گرفتن گامهای مناسب نیز
میتواند خطر بروز مشکلات پس از تولد نوزاد را برای شما کاهش دهد و کمکتان
میکند تا بهتر بتوانید از نوزادی که برای به دنیا آوردنش آن همه زحمت
کشیده اید، لذت ببرید.
پیشامدهای استرس زای زندگی
نگرانی های مالی؟ نقل مکان؟ تصمیم در مورد تغییر شغل؟ پس از سال ها کار
کردن، برنامه ریزی نمودن برای ماندن در خانه؟ هر کدام از این نگرانی ها یا
تغییرات زندگی به علاوه جدایی، مرگ یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده
و یا از دست دادن شغل، میتواند برای شما استرسی جدی در پی داشته باشد.
سابقه سوء استفاده جنسی
زنانی که مورد سوء استفاده روانی، جنسی، جسمی یا کلامی قرار گرفته اند،
ممکن است اعتمادبه نفس پایینی داشته باشند و احساس درماندگی یا تنهایی
بکنند که همه اینها خطر ابتلا به افسردگی را بالا می برد. حاملگی میتواند
خاطرات دردناک مربوط به سوء استفاده جنسی در گذشته را درحالی که آماده
مادر شدن میشوید زنده کند. همچنین از دست دادن کنترل بر روی بدن در حال
تغییرتان ممکن است همان درماندگی را که وقتی مورد سوء استفاده قرار
گرفتید، درشماایجاد کند.
دیگر عوامل خطر
اگر سن کمی دارید، تنها هستید یا حاملگی تان نا خواسته است، در آن صورت خطر ابتلا به افسردگی برایتان بیشتر خواهد بود.
علائم افسردگی چه هستند؟
برخی از علائم از قبیل خستگی یا خواب آشفته، در میان زنان سالم در دوران
حاملگی رایج است اما وقتی که این علائم با احساس غم و اندوه و درماندگی
آمیخته شود یا در عملکرد شما اختلال ایجاد کنند، دست کم می توان تا حدی
افسردگی را مقصر دانست.
اگر احساس می کنید قادر به انجام مسئولیت های روزانه خود نیستید یا فکر
آسیب زدن به خود به سراغتان میآید، بلافاصله با پزشک یا مامای خود جهت
ارجاع به مشاور تماس بگیرید. دیدن درمانگر یا روان پزشک به به معنای ضعیف
بودن نیست. برعکس، نشان دهنده این است که میخواهید اقدامات لازم را برای
حفظ سلامت و امنیت خود و نوزادتان انجام دهید. اگر سه یا تعداد بیشتری از
علائم زیر را به مدت بیش از دو هفته تجربه کردید، با پزشک خود در مورد این
که آیا باید به روان درمانگر مراجع کنید یا خیر، صحبت کنید:
• داشتن این حس که دیگر هیچ چیزی لذت بخش یا سرگرم کننده نیست.
• احساس گرفته بودن، غمگینی یا "تهی بودن" هر روز و در بیشتر مواقع.
• مشکل تمرکز کردن.
• برانگیختگی یا آشفتگی بیش از حد و یا گریه کردن فراوان.
• اختلال در خواب یا دائماً در خواب بودن.
• خستگی بسیار زیاد یا بی پایان.
• میل به خوردن به طور مداوم یا اصلاً به خوردن تمایل نداشتن.
• احساس گناه بی دلیل یا احساسات مربوط به بی ارزش بودن یا درماندگی.
نهایتاً، نوسانات روحی که در آن دوره هایی از افسردگی با دوره هایی از
شادی بی حد و حصر و غیر طبیعی (شامل فعالیت زیاد، نیاز کمتر به خوابیدن یا
خوردن، افکار سریع و گذرنده، رفتار اجتماعی نامتناسب یا قضاوت ضعیف)
جایگزین میشود، علایمی از یک اختلال به نام اختلال دو قطبی هستند که
نیازمند درمان فوری هستند. اگر این علائم را دارید با پزشک خود تماس
بگیرید.
علائم اضطراب چه هستند؟
اگر احساس میکنید بر آشفته یا عصبی هستید و یا اینکه علایم زیر را دارید، با پزشک یا مامای خود تماس بگیرید:
• حملات اضطرابی
• این حملات بدون هیچ گونه هشداری آغاز می شوند و افزایش ضربان قلب،
گیجی یا ضعف، عرق کردن کف دست، تنگی نفس و این احساس که دارید سکته قلبی
می کنید یا بیهوش میشوید را شامل میشوند.
• نگرانی مداوم در مورد سلامتی خود یا نوزادتان یا داشتن مکرر این احساس که چیز وحشتناکی در شرف رخ دادن است.
افسردگی و اضطراب حاملگی چگونه درمان می شوند؟
هم روان درمانی و هم داروهای ضد افسردگی را می توان برای درمان این شرایط
در دوران حاملگی مورد استفاده قرار داد. از پزشک یا مامای خود بخواهید که
شما را به روان شناس یا روان پزشک ارجاع دهد یا میتوانید از شرکت بیمه
خود فهرستی از مراکزی را که خدمات روانی ارائه میدهند، تهیه نمایید. سعی
نکنید خود را با انواع مواد گیاهی یا دیگر داروها درمان کنید. سالم بودن
این داروها در طی دوران حاملگی مشخص نیست و همچنین جایگزینی مؤثری برای
کمک تخصصی نیستند.
چگونه می توانم از بروز افسردگی و اضطراب در دوران حاملگی جلوگیری کنم؟
افسردگی و اضطراب در نتیجه تغییرات بیو شیمیایی حادث میشوند بنابراین در
صورتی که در معرضشان قرار بگیرید، ممکن است نتوانید به طور کامل از آنها
دوری کنید اما مراقبت نمودن از خود به لحاظ عاطفی میتواند به شما کمک
کند تا علائم آن را خفیف تر کرده و روحیه خود را خوب نگه دارید.
به خود سخت نگیرید
در برابر این طرز فکر که قبل از این که نوزاد به دنیا بیاید تا می توانید
باید کارهای لازم را انجام دهید، مقاومت کنید. ممکن است فکر کنید که قبل
از رفتن به مرخصی زایمان، لازم است اتاق شیرخوار را آماده کنید، خانه را
تمیز کنید یا تا آنجا که می توانید کار کنید اما در حقیقت چنین نیست. خود
را بر تمامی این کارها ارجح بدانید. وقتی کودکتان به دنیا بیاید دیگر وقت
چندانی برای رسیدن به خود ندارید. کتابی بخوانید، صبحانه را در رختخواب
صرف کنید یا به یک پیاده روی طولانی و لذت بخش بروید. کاری را انجام دهید
که موجب می شود احساس خوبی داشته باشید. مراقبت کردن از خود بخشی ضروری
برای مراقبت کردن از نوزادتان محسوب می شود.
پیوند خود با همسرتان را حفظ کنید
اطمینان حاصل کنید که وقت کافی را برای بودن با همسرتان و تغذیه این
رابطه اختصاص میدهید. اگر امکان دارد همین الان به مسافرت بروید. هر کاری
میتوانید برای مستحکمتر کردن رابطه خود انجام دهید تا هنگامی که نوزاد
به دنیا آمد، بتوانید بر آن تکیه کنید.
در مورد مسائل موجود صحبت کنید
ترس ها و نگرانی های خود در خصوص آینده را با همسر، دوستان و خانواده تان مطرح کنید.
استرس خود را کنترل کنید
اجازه ندهید یأس و نا امیدی بر زندگی تان چیره شود. راه هایی را برای
مراقبت نمودن از خود بیابید. به خود استراحت بدهید، زیاد بخوابید، ورزش
کنید و به خوبی تغذیه کنید. اگر اضطراب به درون تان راه یافت، سعی کنید به
کلاس های یوگای مخصوص زنان حامله بروید یا مدیتیشن انجام دهید
برای جلوگیری از بروز افسردگی پس از زایمان چه می توانم بکنم؟
حدود نیمی از زنانی که از افسردگی در دوران حاملگی رنج می برند، افسردگی
پس از زایمان را نیز تجربه خواهند کرد اما در صورتی که این افسردگی در
دوران حاملگی درمان شود، احتمال تداوم آن به پس از زایمان به میزان قابل
ملاحظه ای کاهش می یابد. دراینجا به چند مورد دیگر که می تواند سودمند
باشداشاره میکنیم:
• هم اکنون عادت مراقبت از خود را فرا بگیرید تا به صورت بخشی از
کارهای روزمره تان در آید. روشهایی را اتخاذ کنید تا بتوانید هنگامی که
نوزاد به دنیا آمد، زمانی را برای استراحت پیدا کنید.
• با همسرتان در مورد نحوه تقسیم وظایف خانگی، مراقبت از یکدیگر و همچنین رسیدگی به نوزاد صحبت کنید.
• حال، شبکه ای حمایتی را درست کنید (شبکه ای تشکیل شده از دوستان،
اعضای خانواده، همسرتان و پزشک یا درمانگر) تا قبل از این که نوزاد به
دنیا بیاید از بابت کمک دیگران آسوده خاطر باشید.
کسانی را پیدا کنید که در انجام کارهای آشپزی، نظافت یا مراقبت از کودک
یاری تان دهند تا فرصت دوش گرفتن، استراحت کردن یا قدم زدن را داشته باش


سقط جنین چیست؟
سقط جنین (miscarriage) یعنی از دست دادنِ حاملگی در بیست هفته اول. حدود
پانزده تا بیست درصد از حاملگیهای شناخته شده به سقط جنین منجر میشوند،
و بیش از 80 درصد از این اتلاف ها قبل از دوازده هفتگی اتفاق میافتند.
این شامل موقعیت هایی که شما تخمک بارور را قبل از گرفتن نتیجهی مثبت تست
باروری از دست میدهید نمیشود. مطالعات نشان داده اند که 30 تا 50 درصد
از تخمک های بارور قبل از این که زن بفهمد که باردار شده است، از بین
میروند، چون آنقدر زود از دست میروند که در زمان مقرر عادت ماهانه
میشود – به عبارت دیگر زن اصلا متوجه نمیشود که باردار بوده است.
اگر کودک را بعد از بیست هفتگی از دست بدهید، به آن مرده زایی (stillbirth) میگویند.
چه چیز باعث سقط جنین میشود؟
بین 50 تا 70 درصد از سقط جنینها در سه ماههی اول، نتیجهی اتفاقات
تصادفی هستند که در اثر ناهنجاریهای کروموزومی در تخمک بارور به وجود
میآیند. در اغلب موارد، این به معنای آن است که تخمک یا اسپرم تعداد
کروموزمهای نادرستی داشته و در نتیجه، تخمک بارور نتوانسته به شکل نرمال
رشد کند.
در موارد دیگر، سقط جنین در نتیجهی مشکلاتی پیش میآید که در حین فرایند
پیچیدهی رشد نخستین اتفاق میافتند – مثلا، وقتی که تخمک به درستی در رحم
القا نشود یا جنین نقص ساختاری داشته باشد که اجازهی ادامه رشد پیدا
نکند. از آنجا که بیشتر مراقبین بهداشت بررسیهای مفصل بعد از یک سقط جنین
را انجام نمیدهند، معمولا نمیتوان گفت که چرا بارداری از دست رفته است.
و حتی وقتی که ارزیابی مفصلی به عمل میآید – مثلا بعد از آن که دو یا سه
سقط جنین متوالی داشته باشید – علت آن در نیمی از موارد همچنان ناشناخته
می ماند.
وقتی که تخم بارور مشکلات کروموزومی دارد، احتمالا دچار وضعیتی میشوید که
نطفهی ناکام نامیده می شود (که حالا در مجامع پزشکی معمولا به آن نقص
باروری ابتدایی میگویند). در این موارد، تخم بارور در رحم القا میشود و
جفت و کیسهی جنین شروع به رشد می کنند، اما جنین حاصل از آن خیلی زود از
رشد باز میماند یا اصلا تشکیل نمیشود.
از آنجا که جفت شروع به ترشح هورمون میکند، تست حاملگی شما مثبت میشود و
نشانههای ابتدایی حاملگی را خواهید داشت، اما آزمایش آلتراسوند کیسهی
جنینی را خالی نمایش میدهد. در موارد دیگر، جنین اندکی رشد میکند اما
دچار ناهنجاری هایی است که ادامه حیات را غیرممکن میکند، و رشد قبل از
شروع ضربان قلب باز می ایستد.
وقتی که کودکتان ضربان قلب پیدا میکند – که حدود 6 هفتگی با آلتراسوند
قابل مشاهده است – احتمال سقط جنین به طرز چشمگیری کاهش می یابد.
چه چیزهایی ممکن است من را در معرض خطر سقط جنین قرار بدهد؟
اگرچه احتمال سقط جنین برای هر زنی وجود دارد، برخی بیشتر از دیگران احتمال سقط دارند. در اینجا چند فاکتور خطرساز را می آوریم:
• سن: زنان مسن تر احتمال بیشتری به آبستنی با ناهنجاریهای کروموزومی و در
نتیجه سقط دارند. در واقع، در زنان 40 ساله دوبرابر زنان 20 ساله احتمال
انداختن بچه وجود دارد.
• سابقهی سقط جنین: زنانی که دو یا چند سقط جنین متوالی داشته اند بیشتر از زنان دیگر در معرض سقط مجدد هستند.
• اختلالات یا بیمارهای مزمن خاص: دیابتی که درست کنترل نشده، اختلالات
وراثتی در انعقاد خون، نقصهای خودایمنی مشخص (مثل سندروم انتی فسفو لیپید
یا لوپوس) و اختلالات هورمونی خاص (مثل سندروم تخمدانی پلی کسیتیک).
• مشکلات رحمی یا گرنهی رحمی: داشتن ناهنجاریهای مشخص رحمی یا گردن رحم ضعیف یا بطور نامعمولی کوتاه).
• سابقه نقص تولد یا مشکلات ژنتیکی: داشتن کودکی با نقص مادرزادی، یا سابقه خانوادگی (یا همسری با سابقه خانوادگی) مشکلات ژنتیکی.
• عفونت های خاص: تحقیقات نشان داده که اگر شما لیستری، گوشک، سرخجه،
سرخک، سیتومگالو ویروس، پاروو ویروس، سوزاک، اچ آی وی، و عفونتهای دیگری
داشته باشید، احتمال خطر سقط جنین بالاتر است.
• سیگار کشیدن، میگساری، و مصرف مواد مخدر: سیگار کشیدن بسیار، مصرف الکل
زیاد، و مواد مخدری مثل کوکائین و اکستازی در حین حاملگی باعث افزایش خطر
سقط میشود. و برخی مطالعات نشان داده اند که رابطهای بین نوشیدن بیش از
چهار فنجان قهوه در روز و خطر بالاتر سقط وجود دارد.
• استفاده از داروهای بخصوص: برخی داروها با افزایش سقط جنین رابطه
دارند، بنابراین مهم است که با مراقب خود درباره بیخطر بودن داروهایی که
در زمان آبستنی مصرف میکنید صحبت کنید. این شامل تجویزها و داروهای بدون
نسخه شامل داروهای ضد التهاب غیراستروئیدی (NSAIDS) مثل ایبوپروفن و
آسپیرین هم میشود.
• قرار گرفتن در معرض سموم محیطی: فاکتورهای محیطی که خطر سقط را افزایش
میدهند عبارتند از سرب و آرسنیک؛ برخی مواد شیمیایی مثل فرمالدئید، بنزن،
و اکسید اتیلن؛ و مقادیر زیاد از تشعشع یا گازهای بیهوشی.
• فاکتورهای والد: درباره رابطه شرایط پدر با افزایش ریسکِ سقط در زوجین
اطلاعات کمی در دسترس است، اگرچه این ریسک با افزایش سن پدر بالاتر
میرود. محققان در حال مطالعه درباره میزان آسیب پذیریِ اسپرم توسط سموم
محیطی و قدرت باروری تخم هستند. برخی مطالعات نشان داده اند که وقتی پدر
در معرض جیوه، سرب، و مواد شیمیایی صنعتی و آفت کشها قرار گرفته باشد خطر
سقط بیشتر میشود.
خطر سقط جنین در شما با هر فرزندی که به دنیا میآورید و در صورت بارداری سه ماه بعد از زایمان بیشتر میشود.
از روی چه نشانه هایی میتوانم بفهمم که سقط داشته ام؟
لک دیدن یا خونریزی مهبلی معمولا اولین نشانهی سقط است. البته به یاد
داشته باشید که یکی از هر چهار زن باردار در اوایل بارداری خونریزی دارند
و لک میبینند (لکههای خون روی زیرپوش یا دستمال توالت)، و نیمی از این
بارداریها به سقط منجر نمیشوند.
شاید درد شکمی هم داشته باشید که معمولا بعد از اولین خونریزی شروع
میشود. احساس انقباضات شکمی مداوم خفیف یا شدیدی دارید، یا احساسی شبیه
درد پشت خفیف یا فشار در لگن خاصره. اگر درد و خونریزی را با هم دارید،
احتمال دوام بارداری شما کمتر میشود.
خیلی مهم است دقت کنید که خونریزی مهبلی یا درد در اوایل بارداری ممکن است
نشانهی بارداری مولار molar pregnancy یا بارداری خارج رحمی ectopic
pregnancy باشد. اگر هرکدام از این نشانه ها را داشتید، بلافاصله با دکتر
یا ماما تماس بگیرید تا تشخیص دهد که مشکل بالقوهای ای هست که نیاز به
درمان فوری دارد یا خیر. همچنین، اگر RH خون شما منفی است، شاید تا دو سه
روز بعد از اولین خونریزی نیاز به تزریقِ گلوبولین مصونیت RH داشته باشید،
مگر آن که پدر فرزندتان هم RH منفی باشد.
بعضی از سقطها در اولین معاینه پیش زادی تشخیص داده میشوند، وقتی که
دکتر یا ماما نتواند صدای ضربان قلب نوزاد را بشنود یا متوجه شود که رحم
شما آنطور که باید، بزرگتر نمیشود. (در اغلب موارد نطفه یا جنین چند هفته
قبل از بروز نشانههایی مثل خونریزی یا انقباضات شکمی دست از رشد میکشد).
اگر مراقب شما شک به سقط جنین ببرد، دستور آزمایش آلتراسوند میدهد تا
بفهمد در رحم شما چه خبر است و احتمالا آزمایش خون هم بدهد.
اگر فهمیدم که در حال سقط جنین هستم چه باید بکنم؟
اگر در زمان حاملگی هرکدام از نشانه هایی مثل خونریزی یا درد شکمی داشتید
بلافاصله با دکتر یا مامای خود تماس بگیرید. مراقب شما را معاینه میکند
تا بفهمد خونریزی از جانبِ گردنه رحم شما هست یا خیر، و رحم شما را هم
معاینه میکند. همچنین ممکن است آزمایش خون بدهد تا هورمونِ hCG بارداری
را اندازه بگیرد و اگر مقدار آن در خون شما رو به افزایش است آزمایش را در
دو سه روز آینده تکرار کند.
اگر خونریزی یا درد شکمی دارید و مراقبتان کمترین شکی به بارداری خارج
رحمی ببرد، بلافاصله آزمایش آلتراسوند انجام میدهد. اگر هیج نشانی از
مشکل نباشد اما همچنان لک میبینید، حدود 7 هفته دیگر یک آلتراسوند دیگر
انجام خواهید داد.
در این مرحله، اگر در سونوگرافی جنینی با ضربان قلب مشاهده گردید، شما
بارداری دوام پذیری دارید و حالا خطر سقط در شما کمتر است، اما اگر همچنان
خونریزی دارید لازم است که بعدها آلتراسوند دیگری انجام دهید. اگر در
سونوگرافی جنینی با اندازه مشخص دیده شد که ضربان قلب ندارد، این به معنای
آن است که جنین زنده نمانده است.
اگر کیسه جنینی یا جنین کوچکتر از اندازه مورد نظر باشند، یعنی از زمان
بندی مقرر جا ماندهاید و اوضاع به آن خوبی که فکر می کردید نیست. بسته به
شرایط، باید سونوگرافی خود را طی یک تا دو هفته تجدید کنید و قبل از آن که
مراقب شما تشخیص آخر را بدهد آزمایش خون انجام دهید.
اگر در سه ماهه دوم هستید و سونوگرافی نشان میدهد که گردنه رحم کوتاهتر
میشود یا در حال باز شدن است، ممکن است دکتر تصمیم به عملی به نام سرکلاژ
Cerclage بگیرد که طی آن برای جلوگیری از سقط جنین یا زایمان پیش از موعد
گردنه رحم شما را با بخیه تنگ میکند. (این در شرایطی است که نوزاد شما در
آلتراسوند طبیعی باشد و هیچ نشانی از عفونت داخل رحمی نداشته باشید).
سرکلاژ بدون خطر هم نیست، و همه موافق نیستند که شما گزینه مناسبی برای
این کار باشید.
اگر نشانه های احتمالی سقط جنین را داشته باشید، پزشک یا مامای شما
استراحت در بستر تجویز میکند بلکه احتمال سقط جنین را کاهش دهد – اما هیچ
مدرکی دال بر مفید بودن استراحت در تختخواب در درست نیست. وی ممکن است
پیشنهاد کند که در صورت خونریزی یا درد شکمی، مقاربت نکنید. مقاربت کردن
باعث سقط جنین نمیشود، اما اگر این نشانه ها را دارید بهتر است از انجام
آن خودداری کنید.
ممکن است چند هفته خونریزی خفیف یا درد شکمی داشته باشید. میتوانید از
نوار بهداشتی استفاده کنید اما استفاده از تامپون در این دوره ممنوع است و
برای درد میتوانید از استامینوفن استفاده کنید. اگر در حال سقط هستید،
خونریزی و درد شکمی کمی قبل از گذراندن مرحلهی «محصول لقاح»– یعنی تشکیل
جفت جنین و بافت جنینی یا نطفهای که متمایل به خاکستری است و لختههای
خون دارد - بدتر میشود.
اگر میتوانید، این بافت را در ظرفی تمیز نگه دارید چون ممکن است مراقب
شما برای بررسی و آزمایشات جهت یافتن علت سقط جنین شما به آن احتیاج داشته
باشد. در هر حال، شاید بخواهد در این مرحله شما را دوباره معاینه کند پس
با او تماس بگیرید و بگویید چه اتفاقی افتاده است.
اگر مراقب به من گفت که دیگر باردار نیستم اما هنوز بافت را از دست ندادهام چه کنم؟
راههای مختلفی برای این مسئله وجود دارد، و فکر خوبی است که درباره خوبی و
بدی هرکدام با مراقب خود صحبت کنید. اگر تهدیدی برای سلامت شما وجود
ندارد، شاید بهتر است بگذارید سقط در زمان خودش اتفاق بیفتد. (بیش از نیمی
از زنان در عرض یک هفته بعد از آن که میفهمند بارداریشان دوامپذیر
نیست، خودبه خود سقط میکنند.) یا شاید بخواهید مدت زمان معینی صبر کنید
تا ببینید احتمال برداشتن بافت قبل از موعد وجود دارد یا خیر.
در برخی موارد، میتوانید از دارو برای تسریع فرایند سقط استفاده کنید،
اگرچه این کار عوارضی نظیر تهوع، استفراغ، و اسهال دارد. حال بخواهید صبر
کنید یا برای تسریع آن از دارو استفاده کنید، احتمال ان هست که در اخر
مجبور شوید بافت را با عمل جراحی خارج کنید.
از طرف دیگر، اگر دریابید که احساساتیتر از آن هستید که صبر کنید، یا صبر
کردن برای انداختن دردناک است، شاید تصمیم بگیرید که بافت را از بدنتان
خارج کنند. این کار توسط کورتاژ ساکشنی یا اتساع و کورتاژ (D&C) انجام
میگیرد. مطمئنا اگر مشکلی داشته باشید، مثل خونریزی قابل توجه یا
نشانههای عفونت که صبر کردن برای سقط را ناامن میکند، لازم است که
بلافاصله بافت را خارج کنند. و اگر این دومین یا سومین سقط متوالی شما
باشد، مراقب شما ممکن است این عمل را تجویز کند تا بتوانند بافت برای مورد
آزمایش ژنتیکی قرار دهند.
عمل کورتاژ چه شکلی است؟
این عمل معمولا نیازی به بستری شدن در بیمارستان ندارد مگر این که دچار
عوارض شوید. و مثل هر جراحی دیگری، باید با شکم خالی بروید – یعنی از شب
قبل هیچ مایعات یا غذایی نخورده باشید.
بیشتر ماماها ترجیح میدهند از کورتاژ ساکشنی (یا تخلیه مکشی) استفاده
کنند چون کمی سریعتر و امنتر از روش سنتی D&C است، اگرچه برخی ترکیبی
از هردو روش را استفاده میکنند. در هرکدام از عملها، دکتر سپکولومی را
وارد مهبلِ شما کرده، گرنهی رحم و مهبل را با محلول ضدعفونی میشوید، و
گردنه رحم را با میلههای فلزی باریک اتساع میدهد (مگر این که گردنه رحم
شما به دلیل دفع کردن مقداری از بافت خودبخود گشاد شده باشد). در بیشتر
موارد، از طریق IV و بی حسی موضعی به شما مسکن داده میشود تا گردنه رحم
شما را سرّ کند.
در کورتاژ ساکشنی، دکتر لوله پلاستیکی توخالی را از گردنه رحم میگذراند
و بافت را از رحم شما به بیرون مکش میکند. در روش D&C سنتی، پزشک از
دستگاه قاشق شکلی که کورت curette نام دارد استفاده میکند تا بافت را از
دیواره رحم شما بتراشد. کل این عمل حدود 15 تا 20 دقیقه طول میکشد، اگرچه
تخلیه بافت در کمتر از چند دقیقه انجام میگیرد. سرانجام، اگر خون شما RH
منفی باشد، نیاز به تزریق گلوبولین مصونیتRH دارید مگر زمانی که پدر بچه
هم RH منفی باشد.
بعد از سقط جنین چه میشود؟
چه خود شما سقط کرده باشید و چه بافت را برداشته باشید، بعد از آن به مدت
یک یا چند روز دردهای انقباضی خفیف شبیه قاعدگی دارید و یک یا دو هفته
خونریزی خواهید داشت. به جای تامپون از نوار بهداشتی استفاده کنید و برای
تسکین دردها از ایبوپروفن یا استامینوفن استفاده کنید. از آمیزش، شنا
کردن، دوش گرفتن، و استفاده از داروهای واژنی به مدت حداقل یک یا دو هفته
پرهیز کنید تا زمانی که خونریزی شما بند بیاید.
اگر به خونریزی شدید دچار شُدید (در عرض یک ساعت نوار بهداشتی شما خیس
شد)، یکی از نشانه های عفونت را داشتید (مثل تب، دردناکی، یا ترشحات واژنی
بویناک)، یا احساس درد شدید داشتید، بلافاصله با مراقب خود تماس بگیرید یا
به بخش فوریتهای پزشکی بروید. اگر خونریزی شما شدید است و احساس ضعف،
سرگیجه، یا منگی میکنید، ممکن است دچار شوک شوید. در چنین شرایطی
بلافاصله با اورژانس تماس بگیرید .
آیا یک بار سقط کردن به معنی آن است که باز هم سقط جنین میکنم؟
نه. اگرچه حق دارید که نگران احتمال سقط جنین بعدی باشید، اما متخصصان
باروری یک مورد از دست دادن بارداری زودهنگام را نشانهی وجود مشکلی در
شما یا همسرتان تلقی نمیکنند.
بعضی مراقبها بعد از دو سقط جنین متوالی، دستور آزمایشات ژنتیکی و خونی
مخصوص میدهند تا بفهمند دلیل مشکل چیست، مخصوصا اگر بالای 35 سال داشته
یا شرایط خاص پزشکی باشید. در شرایط بخصوص مثل وقتی که در سه ماههی دوم
سقط کنید یا به دلیل ضعف گرنه رحم زایمان زودرس در اوایل سه ماهه سوم
داشته باشید، احتمالا بعد از یک سقط شما را به متخصص زایمان پرخطر ارجاع
میدهند تا شرایط حاملگی شما را به دقت بررسی کند.
چه وقت میتوانم دوباره بارداری را امتحان کنم؟
بهتر است کمی صبر کنید. چه خودبخود سقط کرده باشید و چه بافت را برداشته باشید، طی چهار تا شش هفته دوباره قاعده میشوید.
بعضی مراقبان میگویند که بعد از این مدت دوباره میتوانید آبستن شوید،
اما برخی دیگر توصیه میکنند که یک دوره قاعدگی دیگر را هم بگذرانید تا
زمان بیشتری برای بهبود جسمی و روحی داشته باشید. (شاید لازم باشد در این
مدت از لوازم جلوگیری استفاده کنید چون بلافاصله بعد از دو هفته از سقط
شروع به تخمک گذاری می کنید.)
من نمیتوانم با انداختن بچهام کنار بیایم. چطور با آن مقابله کنم؟
حتی اگر از نظر جسمی آمادهی بارداری باشید، ممکن است از نظر احساسی
آمادگی نداشته باشید. هر زنی به روش خودش با رنجِ از دست دادت زودهنگام
بارداری کنار میآید.
بعضی زنها با معطوف کردن توجه خود به بارداری دوباره در اولین زمان ممکن
این کار را میکنند. دیگران ترجیح می دهند تا ماهها بگذرد تا دوباره
آمادگی آبستن شدن پیدا کنند. زمانی را صرف احساسات خودتان بکنید و کاری را
که برای شما و همسرتان بهتر است انجام دهید. اگر فکر میکنید فایده ای
دارد، از مراقب خود بپرسید تا مشاور یا انجمن حمایتکنندهای را به شما
معرفی کند.


چگونه می توانم با اندوه حاصل از سقط جنین خود کنار بیایم؟
وقتی جنین سقط می شود، طبیعی است که احساس تحیر، غم و اندوه، گناه، و
عصبانیت بکنید و حسی از شکست و آسیب پذیری را داشته باشید. روزها، هفته ها
و حتی ماههایی که از پس سقط جنین می آیند، میتواند به طرز باور نکردنی
دشوار و دردناک باشد؛ اگر این اولین سقط جنین شما نبوده است یا اگر با دقت
تمام برای این حاملگی برنامه ریزی کرده بودید و فکر می کردید که همه چیز
را "درست" انجام داده اید، در آن صورت این مسئله دردناک تر هم خواهد شد.
ممکن است احساس شرمنده¬گی کرده، بدخلق شوید و قادر به تمرکز کردن یا
خوابیدن نباشید. اگر به دیگران گفته اید که حامله هستید، احتمالً نگران
این هستید که چگونه این خبر را به آنها بدهید و حتی صادقانه ترین و
صمیمانه ترین ابراز همدردی ها را به راحتی نمی توانید بپذیرید. لازم است
در حالی که این دوران سخت و دشوار را سپری می کنید، نکاتی چند را به خاطر
داشته باشید:
فراموش نکنید که شما مقصر نیستید. سقط جنین می تواند هر
کسی را تحت تاثیر قرار دهد. آشکارا و صادقانه با همسرتان راجع به آنچه رخ
داده و تاثیر آن بر شما صحبت کنید. به یاد داشته باشید که هیچ روش صحیح یا
غلطی برای برخورد با غم و اندوه وجود ندارد. احساسات خود را همان گونه که
هستند بپذیرید و خود یا همسرتان را بر اساس چگونگی واکنشتان به این وضعیت،
مورد قضاوت قرار ندهید.
به خود زمان کافی بدهید تا حالتان خوب شود. برای پشت سر
گذاشتن هر چه سریع تر غم و اندوه ناشی از سقط جنین خود را تحت فشار قرار
ندهید. اگر با غم و اندوه خود بدون نگرانی در مورد آینده برخورد کنید،
التیام و شفای شما کاملتر خواهد بود. ممکن است در زمان مقتضی متوجه شوید
که حالتان خوب شده است. با گذشت زمان شرایط تغیر کرده و حالتان بهتر خواهد
شد.
مدتی به سر کار نروید. حتی اگر به لحاظ جسمی مشکلی
ندارید، چند روزی مرخصی گرفتن میتواند سودمند باشد. به فرصتی نیاز دارید
تا آنچه را که رخ داده است، ارزیابی کنید. بنابراین، برای مدتی دور بودن
از کار هر روزه به شما کمک خواهد نمود تا تمام آنچه را که دارید تجربه
میکنید، بپذیرید.
از همسرتان انتظار نداشته باشید که مثل شما غم و اندوه خود را ابراز کند.
اگر به نظر میرسد که همسرتان به اندازه شما به خاطر از دست رفتن جنین
متأثر نشده است، به یاد بیاورید که مردان و زنان به شیوه متفاوتی غم و
اندوه خود را ابراز می کنند. در حالی که زنان به ابراز احساساتشان تمایل
دارند و حمایت از جانب دیگران را جستجو می کنند، مردان تمایل دارند که
احاساستشان را در درون خود نگه دارند و خود به تنهایی با از دست رفتن جنین
رو به رو شوند. همچنین، مردان اغلب احساس میکنند که برای مراقبت از
همسرشان لازم است که خود را قوی نگه دارند. بنابراین آرامش و خونسردی او
را به توجه نکردن به خود یا از دست رفتن جنین تفسیر نکنید و خود را به این
خاطر که به خوبی همسرتان نمیتوانید با این مسأله کنار بیایید، سرزنش
نکنید. احساسات و نیازهای خود را با همسرتان در میان بگذارید، اما به
یکدیگر این آزادی را بدهید که هر یک، از دست رفتن جنین را به شیوه خود
تجربه کند.
خود را از دیگران جدا نکنید. اگر چه صحبت کردن درباره از
دست دادن جنین دردناک به نظر می رسد، در میان گذاشتن داستان خود با دیگران
موجب میشود که کمتر احساس تنهایی بکنید و کمکتان میکند تا حالتان بهبود
یابد. ممکن است شگفت زده شوید وقتی ببینید که بسیاری از همکاران، دختر
عموها و دختر داییها، همسایه ها و دوستانتان برای خود داستانی دربارهی
از دست دادن جنین و بهبود یافتن دارند. همچنین ممکن است حمایت و درک شدن
را از جانب کسانی دریافت کنید که انتظارش را نداشتید (که میتواند درک
نشدن از سوی کسانی که انتظار داشتید بفهمند که این واقعه چقدر برایتان
دردناک است را جبران کند). وقتی کسی آنچه را که شما دارید تجربه میکنید،
تجربه نکرده باشد، واقعاً نمیتواند بفهمد که چه قدر دردناک است. بیشتر
مردم میخواهند چیزی بگویند که شما را تسلی دهد، اما نمیدانند چه بگویند.
اگر آنها چیز غلطی گفتند یا اصلاً چیزی نگفتند، آن را عمدی تلقی نکنید.
حمایت دیگران را به دست آورید. از پزشک یا مامای خود در
مورد گروه های حامیِ سقط جنین در جامعه خود پرس و جو کنید. ممکن است مدتی
طول بکشد تا گروهی را پیدا کنید که مناسب شما باشد، بنابراین اگر از اولین
گروهی که امتحان میکنید، خوشتان نیامد نا امید نشوید. پیشاپیش اطلاعاتی
را در مورد افرادی که در گروه هستند کسب کنید تا ببینید که آیا شما برای
این گروه مناسب هستید یا نه. (بیشتر آنها سقط جنین زودهنگام یا دیرهنگام
داشته اند؟ آیا گروهی است که عمدتاً برای کنار آمدن با تولد جنین مرده
تشکیل شده است؟). همچنین ممکن است که از یک مشاور حرفهای بخواهید که
کمکتان کند تا با عواطف دشواری که در حال حاضر تجربه میکنید، دست به
گریبان شوید و در نهایت، غم و اندوه خود را بپذیرید و با آن کنار بیایید.
کجا میتوانم حمایت آنلاین را از دیگر زنانی که همین مشکل را تجربه کرده اند، پیدا کنم؟
مراکز اجتماع مرکز نوزاد را برای تسلی و حمایت بازدید کنید:
• داستان سقط جنین خود را با زنانی در میان بگذارید که آن را میفهمند.
• ببینید چگونه دیگران با سقط جنین های متعدد کنار می آیند.
• از زنانی حمایت بجویید که سعی میکنند پس از سقط جنین دوباره حامله شوند.
بازدید دیروز : 35
کل بازدید : 223891
کل یاداشته ها : 127